مشایی به روایت فارس
ارسال شده توسط امین در 89/5/18:: 2:39 صبحبالاخره خبرگزاری فارس بک عکس العمل جدی و بدون محافظه کاری در بر خورد با مشایی از خودش نشون داد...
بسمه تعالی
بعد از انتخابات بود که برای کاری به دفتر آیت الله مکارم در قم رفته بودم چند زن را دیدم که در حال داد و فریاد دیدم که می گفتند: غیرت شما مراجع کجا رفته دختران ما را ناموس ما را در خیابان های تهران این بسیجیها دارند میزنند و شما ها ساکتید؛ کجاست عدالت علی ای نائبان امام ای ...
اعصای دفتر بی خبر از جرئیات اوضاع مات و مبهوت به اینها نگاه می کردند من هم که تازه از تهران آمده بودم و اتفاقا ناخواسته همراه چند نفر از رفقا در یکی از درگیریها بودیم ....
دختران قمه بدستی که بدون حجاب بر سر هر عابری که اعتراض نمی کرد حمله می کردند ... داستانی دارد که طولانیست.
من هم بر سر این زنان با تمام توان داد زدم و هر چه از دختران مورد نظر دیده بودم بر سرشان کوفنم .
بد هم نشد اعضای دفتر با تعجب بیشتری به من نگاه کردند و با شنیدن حرفهایم زنها را بیروم کردند. که ظاهرا یکیشان خواهر زاده محتشمی پور بود.
بعدا فهمیدم این ها به دفتر بیشتر مراجع قم رفته اند و فقط اینها هم نبوده اند. دسته دسته زنان را برای جلب ترحم میفزستادند
این جا آن حدیث زیبا بیشتر مقابل چشمانم آمد
العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس
موضع گیری بسیاری از شخصیت ها نشان از علم به زمانشان داشت.
اما خانواده امام در این گیر و داد بیشتر از سایرین مورد توجه بودند. این که خانواده امام چگونه باید باشند،روشن است و مطرح کردن آن سودی ندارد اما این که ما در این بین چه باید بکنیم مهم است و پر فایده تر .
کشاندن خانواده امام در کنار فتنه گران چندین نتیجه خوابیده است. یکی ایجاد یار گیری از بیت امام برای جبهه خودشان و توجیه این که تفکرات امام و بیت امام با ما است.
و دیگر جدا کردن بیت امام از حزب الله که که هم ضربه به حزب االله است و هم به بیت امام
و وانمود کردن ناتوانی امام در نهادینه کردن تفکراتش
حضور سید یاسر خمینی(کسی که کمتر رسانه ای بود) در منزل آرمین که سخنگوی حزب منحله و غیرقانونی سازمان مجاهدین است و گرفتن عکس یادگاری چه مفهومی می تواند داشته باشد
چیزی که مسلم است این است که رفت و آمدهایی خانواده امام با افرادی همچون آرمین و حانوادهاش و سران فتنه یقینا سنخیتی با تفکرات امام ندارد.هم چنانکه این گروه برای جذب حاج احمد آقا هم برنامه داشتند اما با درایت و ولایت پذیری ایشان تیرشان به سنگ می خورد.
در سالهای اخیر وضعیت بسیاری از سران و بزرگان برای مردم مشخص شده بسیاری از شخصیت های سیاسی و حتی متاسفانه حوزوی و علما؛ چه آنهایی که در گیر کارهای اقتصادی شدند و چه آنهایی که در بازار سیاست حتی از دین هم فاصله گرفتند.
در این گیر و داد بعضی بزرگان مقاومت بر اعتقادات خود داشتند و راهشان را از فرزندان جدا کردند و حتی در نمونه ای مانند آیت الله خزعلی از فرزندش در حضور رسانه ها اعلام بیزاری می کند، و در مقابل کسانی که شایسته کلمه بزرگان نیستند تحت تاثیر فضا سازی فرزندان از انفلاب فاصله می گیرند.
توجه فتنه گران برای خارج کردن نیروهای ارزشی و وابستگانشان امری طبیعی است اما ارتباط گیری بد نیروهای حزب اللهی و عدم برنامه ریزی برای دراز مدت از ضعف های عمده ماست.
هم چنین عدم تربیت نیرو های فرهنگی حتی برای سالهای آینده. در این سالها که دولت دولتی اصول گرا بود هم تکانی به خودمان ندادیم. نه همتی دازیم و کاری می کنیم پس چگونه چیزی که نیست را باید مضاعف کنیم
به امید بیداری حزب الله